Domanda | Risposta | |||
---|---|---|---|---|
آگاه بودم ، من از زنگ تلفن مطلع نبودم.
|
||||
از آن مطلع نبود. "
|
||||
من از همه اینها آگاهم
|
||||
بدجوری ، او بازویش را بد بازی می کرد و با دوستانش بازی می کرد
|
||||
خیلی دلم برایت تنگ شده،
|
||||
ادامه دهید ، شما باید به آموزش ادامه دهید
|
||||
نمی دانم چگونه این جمله را ادامه دهم.
|
||||
خطا ،
|
||||
خطایی صورت گرفت
|
||||
تجربه،
|
||||
میدان ، میدان گل بسیار زیبا به نظر می رسید.
|
||||
چه میدان زیبایی!
|
||||
صدمه،
|
||||
قضاوت ، این دختر قضاوت بسیار خوبی دارد
|
||||
بازیابی قوطی های آلومینیومی قضاوت خوبی است
|
||||
به احتمال زیاد ، من امشب در خانه می مانم و تلویزیون تماشا می کنم.
|
||||
به احتمال زیاد او می آید
|
||||
احتمال بارندگی دوباره وجود دارد.
|
||||
نادر ، من استیک خود را کمی دوست دارم
|
||||
به ندرت رادیو گوش می دهم
|
||||
درخواست ، دختر کوچک هدیه خاصی از بابا نوئل درخواست کرد.
|
||||
من درخواست او را می پذیرم
|
||||
ببخشید من یک خواهش دارم
|
||||
اقامت کنید ، برادرم و خانواده اش در یک خانه دوست داشتنی در ساحل اقامت دارند.
|
||||
در نتیجه ، آسا در نتیجه تمام باران ، مرد مجبور شد از پشت بام بالا برود.
|
||||
از آن زمان ، من جان را از سال 1976 می شناسم.
|
||||
من از سال 1990 اینجا زندگی می کنم.
|
||||
چون مریض بودم نرفتم
|
||||
من از سال 1988 تام را ندیده ام.
|
||||
قابل مشاهده ، ماه و ستارگان در آسمان شب نمایان بودند.
|
||||
هیچ خطری قابل مشاهده نبود
|
||||
وحشی ، روباه یک حیوان وحشی است
|
||||
من از حیوانات وحشی می ترسم.
|